انوشه انصاری، کارآفرین و مدیرعامل بنیاد جایزهی ایکس و نخستین فضانورد زن ایرانیآمریکایی، بهتازگی در گفتوگو با نشریهی نیوساینتیست از چگونگی تأثیر تجربهی فضا بر شکلگیری جهانبینیاش گفته است.
در سال ۲۰۰۶، انوشه انصاری به چند دلیل تاریخساز شد. او با پیوستن به خدمهای بینالمللی از فضانوردان با فضاپیمای سایوز، به نخستین ایرانی و نخستین زن مسلمان در فضا و نیز نخستین زنی تبدیل شد که با هزینهی شخصی به ایستگاه فضایی بینالمللی سفر کرده است. پیش از ترک زمین، انصاری و خانوادهاش حامی مالی نخستین مسابقهی جایزهی ایکس شدند. این رقابت به نخستین نهاد غیردولتی ۱۰ میلیون دلار جایزه اهدا میکرد که فضاپیمای سرنشیندار چندبارمصرفی را هر دو هفته یکبار به فضا پرتاب کند.
درحالحاضر، انصاری مدیرعامل بنیاد جایزهی ایکس است و به کسانی که بتوانند برای معضلات بزرگ جهانی راهکار پیدا کنند، جوایز مالی درخورتوجهی میدهد. پیشتر برای مهندسی وسایل نقلیهی بهینه، پاکسازی لکههای نفتی، فرود سطحنشین روی ماه، ارتقای سواد بزرگسالان و طراحی حسگرهایی بهمنظور نظارت بر سلامتی جوایز ایکس وجود داشت. اکنون، بنیاد ایکس توجه خود را به بزرگترین تهدیدهای پیش رو امروز معطوف کرده است: نابودی تنوع زیستی دراثر تغییر اقلیم و یافتن درمان و واکسن برای کووید ۱۹.
نشریهی نیوساینتیست در تازهترین شمارهی خود بهسراغ انصاری رفته و با او دربارهی موضوعات مختلفی گفتوگو کرده است؛ ازجمله اینکه چگونه تجارب حضور در فضا به او نشان داد که حل مشکلات یادشده به تلاش مشترک تمام انسانها نیاز دارد.
نیوساینتیست: شهرت شما بیش از همه بدیندلیل است که یکی از نخستین گردشگران فضایی با هزینهی شخصی محسوب میشوید. آیا همیشه به فضا علاقهمند بودهاید؟
انصاری: من مجذوب فضا و ستارگان بودم. بهعنوان کودکی خردسال، وقتی به آسمانهای شب نگاه میکردم، صرفا بسیار کنجکاو بودم بدانم آنجا چه خبر است. همیشه باور داشتم آنجا و در دیگر جهانها بیگانگان وجود دارند و میخواستم بروم پیدایشان کنم و با آنها ملاقات کنم.
نیوساینتیست: آیا هنوز بیرون میروید و به آسمان شب نگاه میکنید؟ من، چلسی وایت، مصاحبهگر، هنگام اقامت در پناهگاه از برخی فرصتهای محدودم برای پیادهروی استفاده میکردم تا به ستارگان نگاه و به ماه سلام کنم؛ صرفا بهنوعی برای فرار از اتفاقاتی که اینجا روی زمین در حال وقوع است.
انصاری: عاشق این هستم که گفتی به ماه سلام میکنی؛ چون من هم همین کار را میکنم. وقتی برای مدتی کوتاه و مختصر در ایستگاه فضایی اقامت داشتم، احساس کردم در خانه هستم. در دوران کودکی، مجموعهی تلویزیونی پیشتازان فضا و تمام فیلمهای علمیتخیلی را تماشا و خودم را تصور میکردم که یک روز جزو یکی از آن کاوشگران هستم و به کهکشانهای دور و دوردست میروم و گونههای جدید را ملاقات میکنم.
نیوساینتیست: چگونه رؤیای خود برای سفر به فضا را محقق کردید؟
انصاری: داستان درازی دارد. معمولا دیگر افراد تلاش میکنند رشتهای مطالعه کنند که برای پذیرفتهشدن در گروه فضانوردان فرصت بهتری به آنها میدهد؛ اما برای من متفاوت بود. من مهاجر هستم و در ایران بزرگ شدم و وقتی تقریبا ۱۶ ساله بودم، به آمریکا آمدم. انگلیسی بلد نبودم و فکر نمیکردم بخت آنچنان زیادی برای ورود به ناسا داشته باشم. حتی شهروند آمریکا هم نبودم و مهاجرتم پس از بحران گروگانگیری سال ۱۹۷۹ اتفاق افتاد؛ درنتیجه وضعیت سیاسی عالی نبود.
بدون داشتن پول، مادر من بسیار اهل عمل بود و مرا تشویق کرد تا به فکر یافتن شغلی بیفتم که پشتیبان ما و خانواده باشد؛ درنتیجه دومین حیطهی علاقهام را انتخاب کردم که مهندسی بود. به مهندس برق و علوم کامپیوتر تبدیل شدم و آیندهای شغلی ساختم که درنهایت، به راهاندازی شرکت خودم و همسرم منتهی شد. بنیانگذاری این شرکت توان مالی برای یافتن مسیری تجاری به فضا را به من داد. سپس، حامی مالی نخستین جایزهی ایکس شدم و این بهنوعی سکوی پرتاب من بود.
نیوساینتیست: چرا برای ساخت فضاپیمای سرنشیندار، تشویق نهادهای غیردولتی مهم بود؟
انصاری: فکر میکنم تاکنون نزدیک به ۵۵۰ نفر به فضا سفر کردهاند. باتوجهبه اینکه ما ۷ میلیارد نفر جمعیت روی زمین داریم، این عدد بسیار کوچکی محسوب میشود و از بین این فضانوردان نیز، تنها ۱۰ درصد زن بودهاند. درنتیجه، باید فرصتهایی بیشتر برای افراد فراهم کنیم تا بتوانند فضا را تجربه کنند و این کار را صرفا ازطریق سازمانهای فضایی دولتی نمیتوانیم انجام دهیم.